در کلمه confiance و confidence از اوونجایی که زبان فرانسه بسیار دقیق می باشد، باید بسیار دقت کرد! استفاده از این کلمات نباید به سادگی باشد... چون در هر دوی این کلمات از کلمه con استفاده شده که به معنی احمق است! پس همیشه به یاد داشته باشید که تنها انسانهای احمق اطمینان می کنند و تنها انسانهای احمق با کسی در مورد رازهایشان سخن می گویند!
اصولا بذارین از یه سوراخ فقط یه بار گزیده بشین!
در کلمه vengeance در عوض... ههههمممم... فقط مزه غذا زیر زبوون میاد... و اوونم چه غذایی!!! بیخود نیست که در زبان شیرین و شیوای فارسی نیز می گوییم: "یه آشی برات بپزم که روش یه وجب روغن باشه!!!!"
Saturday, September 10, 2011
Wednesday, August 24, 2011
what can you do
###
بعضی وقتها با آدمهایی روبرو میشیم که واقعا نمی دونیم چیکار می تونیم بکنیم باهاشون! فرض کنید که یه نفری خیلی رو اعصابتون باشه و اوون شخص مریض باشه... بعدش هم اطرافیانش کسایی هستند که بدون هیچ توجهی به وضعیت از او کور کورانه طرفداری می کنند... بعدش هم فامیل و اطرافیان همیشه تو رو مقصر می بینن چون فکر می کنن که اگر اوون شخص ناراحته یا مریضه حتما تو یه کاری باهاش کردی! بعدش هم اینکه اصولا حرف تو هیچ جا برو نداره... و اوون شخصی هم که رو اعصابه وقتیکه باهاش حرف می زنی اصلا انگار صداتو نمی شنوه!!!
خوب وقتی که همه لوله تفنگها طرف تو هستن چیکار می کنی؟
هیچی؟ نه؟ جوابی نیست؟ مسلما نمی شینی گریه کنی؟! می کنی؟ نه؟ نمی دونی؟ پس تو چی می دونی؟!؟!
ولی آی چه حالی میده بالا گود باشی...
###
بعضی وقتها با آدمهایی روبرو میشیم که واقعا نمی دونیم چیکار می تونیم بکنیم باهاشون! فرض کنید که یه نفری خیلی رو اعصابتون باشه و اوون شخص مریض باشه... بعدش هم اطرافیانش کسایی هستند که بدون هیچ توجهی به وضعیت از او کور کورانه طرفداری می کنند... بعدش هم فامیل و اطرافیان همیشه تو رو مقصر می بینن چون فکر می کنن که اگر اوون شخص ناراحته یا مریضه حتما تو یه کاری باهاش کردی! بعدش هم اینکه اصولا حرف تو هیچ جا برو نداره... و اوون شخصی هم که رو اعصابه وقتیکه باهاش حرف می زنی اصلا انگار صداتو نمی شنوه!!!
خوب وقتی که همه لوله تفنگها طرف تو هستن چیکار می کنی؟
هیچی؟ نه؟ جوابی نیست؟ مسلما نمی شینی گریه کنی؟! می کنی؟ نه؟ نمی دونی؟ پس تو چی می دونی؟!؟!
ولی آی چه حالی میده بالا گود باشی...
###
Monday, August 22, 2011
internet 2
###
خب... در مورد قدرت صحبت کردم... حالا یه تحلیل در راستای وجود اینترنت و اینکه صبه چه دردی می خوره خواهم کرد! اگر از خودتون می پرسین به چه درد می خوره اول از همه بگم که به درد می خورده و دیگه نمی خوره!!!
چرا؟؟؟
خب بحث اصلی همینه!اینترنت در زمان خودش یه وسیله ارتباطی سریعی بود که از طریق اون می خشد کلی اطلاعات به دست آورد... این مال زمانی بود که هنوز به قول معروف internet 1 به راه بود و اکنون که وارد عصر internet 2 و یا web 2.0 شدیم همه اینها به هم ریخته! دلیلش هم اینه که دیگه هر کسی به راحتی می تونه اتوی اینترنت اطلاعات بذاره... چرا بده؟؟؟ خب حساب کنید... مثل دخود من که اینجا دارم دری وری می نویسم... آخه من که نه دانشمندم و نه محقق، هر چی که از سرم (نگفتم مخم... چون هنوز دلیلی بر وجودش ندیدم) میگذره رو میذارم اینجا و یه سری آدم هم که فکر می کنن من خیلی دانششمندم می خونن و به راه اشتباه کشیده میشن!
امثال من زیادن! شاید بیشتر آدمهایی که فعالیت در اینترنت دارن مثل من نادان هستن! و از طرفی هم دیگه هیچکس نمیره بگرده اطلاعات درست رو پیدا کنه! چون اطلاعات دم دستی خیلی راحتتر پیدا میشه و این باعث شده که دیگه یه خبر هزارتا تفسیر پیدا کنه... تازه اوونم به شرطی که تصلا اوون اطلاعات درست باشه!
خلاصه اینکه زیاد به این چیزایی که روی اینترنت در صفحه های خصوصی می خونید اطمینان نکنید... پیدا کردن یه منبع اطلاعاتی درست کاری بسیار دشوار شده! و خیلی وقتها هرکس برای خودش هر تفسیری که می خواد رو می کنه... متاسفانه خیلی وقتها آدمهای مفسر هم از قانون قدرت در اینترنت بهره می برن و یهو احساس دانشمندی و قدرت می کنن و چنان با ناسزا گفتن و لحنهای تند در مورد موضوع هایی که اصلا معلوم منیست واقعیت داشته باشن حرف می زنن که انگار همشون تخصص در انتقاد و تفسیر در همه موضوعات دنیا رو از دانشگاه:
هاروارد
استان فورد
آکسفورد
سوربون
(خودتان انتخاب کنید)
گرفته اند!!! پس لطفا کمی دقت کنید... هر حرفی یا نوشته ای یا تفسیری چون با فحش نوشته شده دلیل نمیشه درست باشه!!!
دقت کنید که من چرت و پرت زیاد میگم... ولی اقلا فحش نمیدم!!!
###
خب... در مورد قدرت صحبت کردم... حالا یه تحلیل در راستای وجود اینترنت و اینکه صبه چه دردی می خوره خواهم کرد! اگر از خودتون می پرسین به چه درد می خوره اول از همه بگم که به درد می خورده و دیگه نمی خوره!!!
چرا؟؟؟
خب بحث اصلی همینه!اینترنت در زمان خودش یه وسیله ارتباطی سریعی بود که از طریق اون می خشد کلی اطلاعات به دست آورد... این مال زمانی بود که هنوز به قول معروف internet 1 به راه بود و اکنون که وارد عصر internet 2 و یا web 2.0 شدیم همه اینها به هم ریخته! دلیلش هم اینه که دیگه هر کسی به راحتی می تونه اتوی اینترنت اطلاعات بذاره... چرا بده؟؟؟ خب حساب کنید... مثل دخود من که اینجا دارم دری وری می نویسم... آخه من که نه دانشمندم و نه محقق، هر چی که از سرم (نگفتم مخم... چون هنوز دلیلی بر وجودش ندیدم) میگذره رو میذارم اینجا و یه سری آدم هم که فکر می کنن من خیلی دانششمندم می خونن و به راه اشتباه کشیده میشن!
امثال من زیادن! شاید بیشتر آدمهایی که فعالیت در اینترنت دارن مثل من نادان هستن! و از طرفی هم دیگه هیچکس نمیره بگرده اطلاعات درست رو پیدا کنه! چون اطلاعات دم دستی خیلی راحتتر پیدا میشه و این باعث شده که دیگه یه خبر هزارتا تفسیر پیدا کنه... تازه اوونم به شرطی که تصلا اوون اطلاعات درست باشه!
خلاصه اینکه زیاد به این چیزایی که روی اینترنت در صفحه های خصوصی می خونید اطمینان نکنید... پیدا کردن یه منبع اطلاعاتی درست کاری بسیار دشوار شده! و خیلی وقتها هرکس برای خودش هر تفسیری که می خواد رو می کنه... متاسفانه خیلی وقتها آدمهای مفسر هم از قانون قدرت در اینترنت بهره می برن و یهو احساس دانشمندی و قدرت می کنن و چنان با ناسزا گفتن و لحنهای تند در مورد موضوع هایی که اصلا معلوم منیست واقعیت داشته باشن حرف می زنن که انگار همشون تخصص در انتقاد و تفسیر در همه موضوعات دنیا رو از دانشگاه:
هاروارد
استان فورد
آکسفورد
سوربون
(خودتان انتخاب کنید)
گرفته اند!!! پس لطفا کمی دقت کنید... هر حرفی یا نوشته ای یا تفسیری چون با فحش نوشته شده دلیل نمیشه درست باشه!!!
دقت کنید که من چرت و پرت زیاد میگم... ولی اقلا فحش نمیدم!!!

###
Friday, August 19, 2011
internet
Labels:
attitude
از خواص اينترنت میشه گفت که اصولا برای بدست آوردن اطلاعات، ارتباطات و به اشتراک گذاشتن اخبار و دانش عمومی به وجود آمده... و اما یک خاصیت دیگه ای که اینترنت داره و به کاربرانش میده و کمتر کسی از آن اطلاع داره دادن قدرت به افراد است! بله... درت خوندین... اینترنت قدرت میده! اوونم در حد بسیار زیاد... در حدی که بعضی کاربران (مانند خود بنده) حتی در حالتهایی ادعای خداوندی می کنن!!!
بپردازیم به این خاصیت! این خاصیت قابلیت این رو داره که شما تبدیل به فردی با قدرت شوید... می پرسید چگونه؟ اگر این سئوال برای شما پیش میاد که چگونه اینترنت این قدرت را در اختیار کاربر قرار میده کمی تامل کنید... احتمالا خود شما جزء چنین کاربرانی هستيد! چرا شما جزء این کاربرانید؟ خب... مشخصه... چون این وبلاگ منو کسی نمی خونه به غیر از اینکه: آدرس رو بلد باشه و دوست داشته باشه، توی facebook روی لینک کلیک کزده باشه، کنجکاو باشه که این لینک چیه؟ (از علائم بیکاری در facebook) و یا اینکه دیگه می دونه من چی دارم میگم...
و اما یه جواب درست و حسابی تر:
اصولا کاربر پشت کامپیوتر با ورود به دنیای مجازی با خود تمامی رفتار و شخصیت نهفته خود را می آورد (یه جورایی مثل roleplaying games) و از اونجایی که در اینترنت اصولا او فردیست نا شناس (یا حتی برای آشنایان ابه احتمال قوی غیر قابل دسترس) این رفتارها را به راحتی بروز میدهد. با برخودد اولیه به این موضوع متوجه می شویم که همچین چیز بدی هم نیست! چون به این صورت فرد می تواند به راحتی ابراز احساسات کرده و تمامی stressهای روزانه خود را تخلیه کند... اما این آزادی عمل محتاج کنترل خاصی می باشد. از اوونجایی که معنی آزادی مطلق وجود ندارد و هر گونه آزادی به شرط هایی وابسته هستند، در صورت کنترل نشدن این آزادی عمل در دنیای الکترونیکی امروزه می تواند تبدیل به دوگانگی شود! یکی شخصیت دنیای بیرونی و دیگری شخصیت دنیای مجازی. این دوگانگی بپس از مدنی در هردو شخصیت به صورت ناپایدار نفوذ می کند و هر دو را به هم می ریزد... و اصولا این اوون چیزیه که در جوانان امروزی باعث افسردگی آنها می شود.
قدرت در اینترنت چیست؟
این سئوال رو من به گونه ای دیگه جواب میدم... قدرت در اینترنت یعنی قدرت داشتن بر اینترنت و نه در داخل آن!
خوش باشید...
map of internet

Wednesday, August 17, 2011
feelings
Labels:
attacks
بعضی وقتها آدم از یه چیزهایی واقعا تعجب می کنه! مثلا اینکه حس کنی دارن دودرت می کنن! حس کنی حوصله تورو ندارن ولی در حرف و رفتارشون بخوان خلافش رو نشون بدن... حس کنی که بعضی وقتها می خوان ازت استفاده ببرن... حس کنی که هر حرف و رفتاری می تونه یه مفهوم دیگه ای داشته باشه... بدتر از همه در این مورد اینه که حس کنی معنی کاملا خلاف اوون چیزی که می بینی رو میده! یا اینکه حس کنی داری به همه رو بازی می کنی ولی همه (خب همه که اهمیت ندارن! اونایی که بران اهمیت دارن) دارن پشت و رو بازی می کنن!
جالب تر از همه اینکه... مدتها بود به این حس ها هیچ توجهی نمی کردم... نه اینکه برام مهم نبوده، بیشتر به خاطر اینکه سعی می کردن ندیده بگیرمشون و به خودم می گفتم شاید این شخص برام اینقدر مهم نیست که بخوام به خاطرش فکر کنم! ولی آلان فرق کرده... حس می کنم باید به همه رفتارها توجه کنم... باید به حرفها دقت کنم... باید حس خودمو دوباره فعال کنم و ببینم دور و ورم چه کسایی هستن! یه زمانی همیشه پیش می یاد که باید دقت کرد با چه کسانی در رابطه ای، باید همه چیز رو کنترل کرد... اصولا، خيلي وقتها همین کنترل رو که از دست بدی می تونه خیلی چیزها رو توی زندگیت عوض کنه... پس بهتره حواست بهشون باشه!
صدام اوومد؟ واضح حرف زدم؟ زبون دیگه ای هم لازمه یه ندا بدی سریع ردیفش می کنم!
جالب تر از همه اینکه... مدتها بود به این حس ها هیچ توجهی نمی کردم... نه اینکه برام مهم نبوده، بیشتر به خاطر اینکه سعی می کردن ندیده بگیرمشون و به خودم می گفتم شاید این شخص برام اینقدر مهم نیست که بخوام به خاطرش فکر کنم! ولی آلان فرق کرده... حس می کنم باید به همه رفتارها توجه کنم... باید به حرفها دقت کنم... باید حس خودمو دوباره فعال کنم و ببینم دور و ورم چه کسایی هستن! یه زمانی همیشه پیش می یاد که باید دقت کرد با چه کسانی در رابطه ای، باید همه چیز رو کنترل کرد... اصولا، خيلي وقتها همین کنترل رو که از دست بدی می تونه خیلی چیزها رو توی زندگیت عوض کنه... پس بهتره حواست بهشون باشه!
صدام اوومد؟ واضح حرف زدم؟ زبون دیگه ای هم لازمه یه ندا بدی سریع ردیفش می کنم!
Tuesday, August 16, 2011
feel
Labels:
attacks
چه حسه خوبیه وقتی داری می نویسی و با راحتی تمام حرفهایت رو میزنی و هیچکس نوشته هایت را نمی خواند! مسلما در مورد اینجا صحبت نمی کنم که جای نق و نووق منه... نه! منظورم جاییه که اصولا دست هیچکس به اوونجا نمی رسه! جایی که مال خودته و به راحتی می تونی همه چیز رو توش کنترل کنی!
عجب حسه خوبیه!
عجب حسه خوبیه!
Tuesday, July 26, 2011
racisme
Labels:
nice
Certains disent qu 'il y a un peu de racisme en tout être humain. Moi, je dis : Si c 'est la vérité, alors il y en a qui exagèrent. Dans ma ville, la plupart des racistes semblent avoir leurs raisons pour être ce qu 'ils sont, et ces raisons sont la stupidité et la jalousie.
Rene Maarlain, 21 ans, Espagne
Rene Maarlain, 21 ans, Espagne
Sunday, July 10, 2011
playing with your nerves
Labels:
attitude
بعضی وقتها یه چیزهایی خیلی کوچیک هم می تونه روی اعصاب آدم گیتار برقی بزنه! بعضی رفتارها، بعضی نگاه ها، بعضی حرفهای حتی خیلی ساده، بعضی سلام و علیک ها، بعضی آدمها، بعضی صداها و و و . حالا چیکار کنیم با این موضوع؟ بشینیم و خودمونو بخوریم؟ بشینیم و لبخند بزنیم؟ بشینیم و تماشا کنیم؟ با جدیت جواب بدیم؟ با خشونت رفتار کنیم؟تیکه بارشون کنیم؟
نه...! راهش این نیست...
باید راه افتاد... با لبخند رضایت! رضایت از اینکه داری از اوونجا دور میشی! نباید جواب داد! نباید گفت چرا یهو داری راه می افتی! نباید توضیح داد... وفقط رفت... رفت و لبخند مرموزی به خود بگیریم!!! بعد در حال دور شدن یه موسیقی توپ بذاری و بری!
نه...! راهش این نیست...
باید راه افتاد... با لبخند رضایت! رضایت از اینکه داری از اوونجا دور میشی! نباید جواب داد! نباید گفت چرا یهو داری راه می افتی! نباید توضیح داد... وفقط رفت... رفت و لبخند مرموزی به خود بگیریم!!! بعد در حال دور شدن یه موسیقی توپ بذاری و بری!
Thursday, July 07, 2011
words
Labels:
thoughts
دانش کلمات! بعضي ها خيلي راحت از يک کلمه استفاده مي کنن! خيلي راحت اوون چيزی رو که دلشون مي خواد سر هم مي کنن و ميگن بدون اينکه واقعا بدونن يعني چي... بعضي ها هم که ادعای خيلي زيادی دارن و فکر مي کنن همه عمق و وجود کلمه رو مي فهمن عملا هيچي حاليشون نيست! مي خونن، مي نويسن، ميگن! ولي هيچي نمي دونن... کلمه ها واقعا قدرتمند هستن و بايد بهشون دقت بشه... دقت کنيد که هر چيزی يا اسمي يا هرچي که کلمه ای اوونو مشخص کرده، اون کلمه بي دليل اوونجا نيومده! (البته اين حرفم کاملا با توضيحات بالا اختلال داره! چون همه اونهايي که گفتم که معني کلمه ها رو نمي فهمن در انتخاب کلمات خودشون مشکل دارن! پس برای فهميدن و استفاده کردن کلمه واقعا بايد دانشمند بود که اوونم زياد پيدا نمي شه!!!)
.
.
.
.
خيلي باحاله! اينقدر از خودم حال مي کنم که نگوو و نپرس... خيلي حال ميده آدم اين قدرت رو داشته باشه که بتونه با چهار کلمه يه تحول (؟ کلمه درسته؟) توی يه آدم ديگه ايجاد کنه... يعني اينکه بتونه يهو رفتار و افکار و روش کاری اونو به هم بريزه بدون اينکه حتي طرف مقابلش منظورش رو فهميده باشه! آره... حتي بدون درک مطلب!
يادتونه که مي گفتم کلمات قدرتي دارن که هر کسي نمي فهمدشون؟ اين موضوع هم در اوون مطلب جا مي گيره... جدا کار ساده اي نيست که طوری حرف بزني و رفتار کني که طرف مقابلت نه حرفت رو بفهمه و نه بتونه نتيجه درستي بگيره! فقط طوری رفتار کردی که اون شخص به جهتي که دوست داری ميل پيدا کنه و اوون کاری رو بکنه که مي خواهي که انجام بده! نه! نه! اشتباه نکنيد... هيچ ربطي به شستشوی مغزی نداره... فقط استفاده درست از کلماته!
در ضمن بله! بنده ادعا مي کنم که مي فهمم! مشکلي هست؟!؟!!
.
.
.
.
خيلي باحاله! اينقدر از خودم حال مي کنم که نگوو و نپرس... خيلي حال ميده آدم اين قدرت رو داشته باشه که بتونه با چهار کلمه يه تحول (؟ کلمه درسته؟) توی يه آدم ديگه ايجاد کنه... يعني اينکه بتونه يهو رفتار و افکار و روش کاری اونو به هم بريزه بدون اينکه حتي طرف مقابلش منظورش رو فهميده باشه! آره... حتي بدون درک مطلب!
يادتونه که مي گفتم کلمات قدرتي دارن که هر کسي نمي فهمدشون؟ اين موضوع هم در اوون مطلب جا مي گيره... جدا کار ساده اي نيست که طوری حرف بزني و رفتار کني که طرف مقابلت نه حرفت رو بفهمه و نه بتونه نتيجه درستي بگيره! فقط طوری رفتار کردی که اون شخص به جهتي که دوست داری ميل پيدا کنه و اوون کاری رو بکنه که مي خواهي که انجام بده! نه! نه! اشتباه نکنيد... هيچ ربطي به شستشوی مغزی نداره... فقط استفاده درست از کلماته!
در ضمن بله! بنده ادعا مي کنم که مي فهمم! مشکلي هست؟!؟!!
Wednesday, July 06, 2011
bad moves
Labels:
thoughts
اصولا بعضی ها عادتشونه! به چی؟ به اینکه بدون فکر و بدون در نظر گرفتن شرایط تصمیم گیری کنند! حالا با این جور آدمها باید چیکار کرد؟
اصولا کاری نمیشه کرد!!! آره... چون آزادی فردی چیزیست که باید حتما به اون احترام گذاشته بشه! و اگر طرف داره خودشو می ندازه توی گور هم نباید چیزی گفت؟ بله... چون همه ما بالاخره یه روزی میریم توی گور! از قدیم و ندیم گفتن: سوخت و سوز داره ولی دریر یا زود نداره!!!
می دونم!!! الکی گیر ندین!!!
اصولا کاری نمیشه کرد!!! آره... چون آزادی فردی چیزیست که باید حتما به اون احترام گذاشته بشه! و اگر طرف داره خودشو می ندازه توی گور هم نباید چیزی گفت؟ بله... چون همه ما بالاخره یه روزی میریم توی گور! از قدیم و ندیم گفتن: سوخت و سوز داره ولی دریر یا زود نداره!!!
می دونم!!! الکی گیر ندین!!!
Tuesday, July 05, 2011
to be a hero
Labels:
attitude
قهرمان بودن آسونه! به محض اینکه یه کاره خوب بکنی همه بهت میگن آفرین و تشویقت می کنن و یه جورایی قهرمان میشی! ولی عملا قهرمان اوونیه که بتونه خیلی راحت در برابر سختیهای زندگی خودش مقاومت کنه... به همه چی و همه سختی ها روبرو بشه و بالاخره بتونه یه راه حلی غیر از فرار برای اون پیدا کنه!
قهرمان منم! منم که می تونم همه این کارها رو به راحتی انجام بدم و هیچ کس ازش هیچ خبری نداشته باشه! اونجچه که من از خودم نشون میدم هیچوقت اوون چیزی نیست که در واقعیت من وجود داره و یا به اون عمل میکنم!
قهرمان منم! منم که می تونم همه این کارها رو به راحتی انجام بدم و هیچ کس ازش هیچ خبری نداشته باشه! اونجچه که من از خودم نشون میدم هیچوقت اوون چیزی نیست که در واقعیت من وجود داره و یا به اون عمل میکنم!
Saturday, July 02, 2011
Comeback!
خب! شکل و شمایل روبعدا به روز می کنم!
موضع چیزه دیگریست!دیشب کاملا برای اولین بار توو عمرم کاملا blackout کردم و هیچی یادم نمیاد! چرا... چرت میگم که یادم نمیاد ولی به هر حال بعد خیلی چیزها یادم نیست!
برگردیم سر اصل موضوع... موضوع اینکه که اول از همه می خوام بگم که چرا دوباره شروع کردم به نوشتن و را اینجا و نه در وبلاگ اصلی خودم که همیشه و همیشه بوده و کلی از دری وری هام توشه... اینجا همیشه خیلی مرتب تر بوده و خیلی خلوت تر از وبلاگهای دیگه ام... در ضمن آتیل و پاتیل - دو آدم فضایی که همیشه برام موضوع وبلاگ گیر می آوردن - دیگه برگشتن به سیاره خودشون... آلان دیگه فقط من هستم... خودم... و همانطور که می بینید my weblog, my business. پس دیگه هر چرت و پرتی که خواهید خواند مستقیما از نظرات خودمه... خوده خودم!
و بالاخره موضوع نوشته امروز... چه چیزی داغتر از Facebook؟
آره.. مدتیه که داریم همه ماها توی این دهکده مجازی برای خودمون زندگی می کنیم و می چرخیم و بازی می کنیم و chat می کنیم و لاصه خیای کاهای دیه... ولی یه نکتته ای هست که می خواستم بهش اشاره ای کرده باشم!
توی Facebook بین ما ایرانی ها موضوع های بحث و خبر خیلی داغه... ولی یه موضوعی هست که از همه داغتره... و اوونم خود ما هستیم! منظور؟ منظور اینکه توی این دهکده مجازی همه می خوان به نحوی زمین دار بشن!!! آره... زمین دار! یعنی اینکه می خوان ثابت کنن که وجودشون با ارزشتر از بقیه کاربران است! کمی دقت کنید... تعداد گروه ها روز به روز بیشتر میشه و جالب اینکه اوونی که از همه بیشتر پرخاشگری می کنه بیشتر هم طرفدار داره! چرا باید عبه این موضوع عادت کنیم که همیشه با هم در رقابت باشیم؟ چرا یاد نمی گیریم که مثل بقیه ملتها در کنار هم باشیم؟ آخرش هم ببینید که که چه جنگی بین خود این گروه های Facebook راه خواهد افتاد...
فعلا همین...! زیاد نیست! فقط یه بازگشته!
دوست داشتن یا نداشتنش هم مهم نیست! اوون چیزی که مهمه اینه که من برگشتم و خواهم بود!
موضع چیزه دیگریست!دیشب کاملا برای اولین بار توو عمرم کاملا blackout کردم و هیچی یادم نمیاد! چرا... چرت میگم که یادم نمیاد ولی به هر حال بعد خیلی چیزها یادم نیست!
برگردیم سر اصل موضوع... موضوع اینکه که اول از همه می خوام بگم که چرا دوباره شروع کردم به نوشتن و را اینجا و نه در وبلاگ اصلی خودم که همیشه و همیشه بوده و کلی از دری وری هام توشه... اینجا همیشه خیلی مرتب تر بوده و خیلی خلوت تر از وبلاگهای دیگه ام... در ضمن آتیل و پاتیل - دو آدم فضایی که همیشه برام موضوع وبلاگ گیر می آوردن - دیگه برگشتن به سیاره خودشون... آلان دیگه فقط من هستم... خودم... و همانطور که می بینید my weblog, my business. پس دیگه هر چرت و پرتی که خواهید خواند مستقیما از نظرات خودمه... خوده خودم!
و بالاخره موضوع نوشته امروز... چه چیزی داغتر از Facebook؟
آره.. مدتیه که داریم همه ماها توی این دهکده مجازی برای خودمون زندگی می کنیم و می چرخیم و بازی می کنیم و chat می کنیم و لاصه خیای کاهای دیه... ولی یه نکتته ای هست که می خواستم بهش اشاره ای کرده باشم!
توی Facebook بین ما ایرانی ها موضوع های بحث و خبر خیلی داغه... ولی یه موضوعی هست که از همه داغتره... و اوونم خود ما هستیم! منظور؟ منظور اینکه توی این دهکده مجازی همه می خوان به نحوی زمین دار بشن!!! آره... زمین دار! یعنی اینکه می خوان ثابت کنن که وجودشون با ارزشتر از بقیه کاربران است! کمی دقت کنید... تعداد گروه ها روز به روز بیشتر میشه و جالب اینکه اوونی که از همه بیشتر پرخاشگری می کنه بیشتر هم طرفدار داره! چرا باید عبه این موضوع عادت کنیم که همیشه با هم در رقابت باشیم؟ چرا یاد نمی گیریم که مثل بقیه ملتها در کنار هم باشیم؟ آخرش هم ببینید که که چه جنگی بین خود این گروه های Facebook راه خواهد افتاد...
فعلا همین...! زیاد نیست! فقط یه بازگشته!
دوست داشتن یا نداشتنش هم مهم نیست! اوون چیزی که مهمه اینه که من برگشتم و خواهم بود!
Subscribe to:
Posts (Atom)