خب! امروز آموزش excel گذاشتم و کلي هم به درد بخوره! حالا يه حرف ديگه! ديشب يکي از دوستام زنگ زد و يک ساعت پاي تلفن باهام حرف زد! بابا اين پسر ديوونه شده! از وقتي که برگشته ايران (ده سال پيش) هنوز نتونسته خودشو با اينجا وقف بده! جالبه! نمي دونم مگه اين مملکت چيه که اينقدر سخت ميگيريد؟ چرا فکر مي کنيد بايد از اينجا برين و خيال خودتون رو راحت کنيد؟ به خدا اگر ايران دوست باشين همينجا مي مونين! من خودم به تنهايي ادعا مي کنم که مي خوام اين مملکت رو اصلاح کنم! آره! و موفق هم بودم!
چطور؟ خيلي ساده! من اطرافيانم رو و تمام اون کساني رو که باهاشون ارتباط دارم اصلاح مي کنم! بهشون نشونميدم که بايد رفتار چي باشه! بهشون ميگم که بايد اينطوری يا اوونطوری حرف زد يا نزد! بهشون ميگم که رانندگي درست توی اين خيابوونهای شلوغ چطوريه.. با آرامش! مثل اينکه برای خودت حرف بزني! به اطرافيانتون ياد بدين که راه درست رو برن!
مشکل مملکت ما از هيچ چيز نيست به غير از فرهنگ خراب! آره خراب! من هيچ کاری به اين که قبلا ايران چي بوده و چي داشته و دوهزار و پنج هزار سال پيش ندارم! مملکت ما آلان و در حال حاظر مشکل فرهنگي داره! مردم ما بلد نيستن توی اجتماع رفتار درست داشته باشن! وقتي کارمند نشسته با موبايلش sudoku بازی مي کنه وقتي که با ده ثانيه توجه مط تونه کار شما رو راه بندازه، وقتي که مردم توی صف نون رعايت نوبت هم ديگه رو نمي کنن، وقتي که موتوری و ماشين از علائم راهنمايي رانندگي هيچ استفاده ای نمي کنن و غيره و غيره و غيره مشکل از دولت و حکومت نيست! همون دولت و حکومت موقعي درست ميشن که مردم ما فرهنگ زندگي اجتماعي رو ياد بگيرن... وقتي که دوتا همسايه از حال هم خبر داشته باشن و نه اينکه وقتي يکيشون زير ماشين داره له ميشه و بعد از دردسر نجات پيدا کنه بياد بگه: " من شما رو نشناختم از بالا مي ديدم! وگرنه مي اوومدم کمکتون!!!!" به خدا عين حقيقته!
مملکت رو اصلاح نکنيم!
خودمون رو اصلاح کنيم!
No comments:
Post a Comment